سپهر جونسپهر جون، تا این لحظه: 12 سال و 9 ماه و 13 روز سن داره
هستی جونهستی جون، تا این لحظه: 10 سال و 4 روز سن داره

*سپهر و هستي* روياهاي واقعي من و بابا

براي خالي نبودن عريضه... اينجا همه چي بنفشه....

چند روزيه كه وبلاگتو آپ نكردم، منتظر رسيدن عكساي جديدم... از مراسم تولد بابا تا كوزه شكنون خودت راستي امروز خيلي خوشحالم... چندتا خبر درگوشي هم دارم ... كلا بذار داد بزنم: خدايااااااااااا شكرررررررررت به دست توانا و عاشقت همه گره ها رو از زندگي همه آدمها بازكن ... ...
26 خرداد 1392

معجزه‌ای درباره “مادر شدن” که نمی‌دانید

سلامت نیوز:محققان معتقدند که تغییرات هورمونی پس از زایمان از جمله افزایش استروژن، اکسی توسین و پرولاکتین موجب تغییرات مغزی و سازگاری مادر برای نگهداری از نوزاد می شود. پایگاه خبری تحلیلی بويرنيوز (BoyerNews.com) : تحقیقات نشان می دهند که مادر شدن موجب رشد مغز در زنان می شود. بر اساس مطالعه ای که توسط انجمن روانشناسی آمریکا منتشر شده است، همزمان با مادر شدن حجم مغزدر بخش هایی که به انگیزه و رفتار مرتبط است، افزایش می یابد. همچنین مشخص شد در مادرانی که احساسات بسیار زیادی نسبت به نوزاد خود دارند، بیشترین رشد مغزی در بخش های کلیدی قسمت میانی مغز اتفاق می افتد. محققان معتقدند که تغییرات هورمونی پس از زایمان از جمله افزایش ا...
12 خرداد 1392

ترس در كودكان

  مي تسي،مي تسي... پسر كوچولوي قشنگم!درطول روز، خيلي اين كلمه رو بكار ميبري و منظورت اينه كه از چيزي ترسيدي، اين چندروز حس ميكنم بيشتر احساس ترس ميكني گاهي وقتا درحالي كه داري بازي ميكني و مي خندي يكدفعه به سمت من ميدوي و بهم مي چسبي و بانگراني به اطرافت نگاه ميكني و تكرار مي كني" مي تسي،مي تسي"...واخيرا شبها بانگراني ازخواب بيدار ميشي و ازم ميخواي كه بغلت كنم يادستت رو تو دستم بگيرم و البته تاكيد ميكني هردوتاشون كوچولوي دردونه ي من! بابا و مامان كمي نگران شدن وحتي به بابا پيشنهاد كردم به يك مشاور سربزنيم اما بابا راهكار خوبي ارائه داد و گفت مث هميشه برو تواينترنت سرچ كن و انصافا مطالب خيلي خوب و مفيدي خوندم كه بهتر ديدم ي...
9 خرداد 1392

پدر...كلمه اي كوتاه بوسعت تمام زندگيم،تمام دنيايم

ديروز روز پدر بود...ما آدمها هميشه براي تقدير از هم دنبال يه مناسبت خاص ميگرديم،دنبال يه بهانه... اما چقدر خوبه تمرين كنيم بي بهونه،به هم محبت كنيم و قدردان حضور هم باشيم... باباي نازنينم! همسر مهربونم! داداشي خوش قلبم! باوجودتون احساس آرامش دارم،بهتون افتخار ميكنم و قدردان حضورتون هستم... زندگی همینه : انتظار یه آغوش بی منت … یه بوسه بی عادت … یه دوستت دارم بی علت … باور کن زندگی همین دوست داشتنهای ساده س …   دخـتــَــر کـه بــاشی میـدونـی اَوّلــــیـن عِشــق زنـدگیـتــ پـــِدرتـه دخـتــَــر کـه بــآشی میـدونـی مُحکــَم تــَریـن پَنــآهگــاه دنیــآ آغــوش گـ...
4 خرداد 1392

عكسهاي جديد يسنا كوچولو رسيد...قابل توجه عزيزان راه دورمون

قبل از اينكه عكسها رو رونمايي كنم لازمه درباره مطلب ديروز يه توضيح بدم... پسركوچولوي قشنگم نوشتن مطلب ديروز ممكنه اين برداشتو ايجاد كنه كه من خداي نكرده با باباي مهربونت مشكلي دارم، ميخوام ازهمينجا اعلام كنم كه به لطف خدامشكلي نداريم و ايشالا خودش هميشه هواي مهربوني و عشقي كه توخونه مون هست خواهد داشت و تا هستيم زندگيمون گرم و روشن خواهد موند...از اينكه باعث نگراني عزيزان شدم واقعا معذرت ميخوام...فقط دوست دارم بادلاي پاكتون دعا كنيد خب حالا بريم سراغ عكساي يسنا كوچولو تاهمه مون جون بگيريم... (راستي پيشاپيش از آقاسپهر كه وبلاگشو بهمون قرض ميده تشكر ميكنم ) عموعلي! خدايي چه دختر خوشگلي داري حالا فكر نكني چون زن عموشم ...
1 خرداد 1392
1